کد مطلب:149284 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:159

تفسیر آیه
در این آیه ای كه در آغاز تلاوت شد: «التائبون العابدون الحامدون السائحون الراكعون الساجدون الامرون بالمعروف و الناهون عن المنكر» بعد از چند كلمه ی دیگر آمده «التائبون» بازگشت كنندگان به حق. عرفا می گویند اولین منزل سلوك توبه است، چون توبه یعنی بازگشت. آن كس كه راه عوضی می رود یكدفعه برمی گردد به راه حق، برمی گردد به سوی خدا. «التائبون العابدون»؛ پس از توبه است كه اینها پرستندگان خدا می شوند، خدا را می پرستند، غیر خدا را نمی پرستند، خدا حاكم بر وجودشان است، غیر از خدا حاكمی نیست، فقط امر خدا را می پذیرند، امر غیر خدا را نمی پذیرند، اطاعت خدا را می پذیرند، اطاعت غیر خدا را نمی پذیرند. «الحامدون» اینها ستایشگرند، اما جز خدا موجود دیگری را ستایش نمی كنند؛ اصلا موجود دیگری را قابل مدح و ستایش و نیایش نمی دانند، تنها ستایشگر و نیایشگر خدا هستند، اطاعت خدا را می پذیرند، اطاعت غیر خدا را نمی پذیرند. «السائحون» سیاحتگران. راجع به سیاحتگری، در تفاسیر بیانات مختلفی شده است. بعضی گفته اند مقصود روزه است، یعنی سیاحت معنوی كه در روزه پیدا می شود ولی بسیاری از محققین مانند علامه ی طباطبایی در المیزان این را قبول نمی كنند. یك احتمالش این است: كسانی كه در زمین سیر می كنند. چون قرآن بشر را به سیر در زمین دعوت كرده است. سیر در زمین یعنی چه؟ یعنی مطالعه در جهان، نه سیاحتی كه هدفش فقط تفنن و ولگردی باشد اسلام عمر انسان را عزیزتر از این می داند كه او فقط برای اینكه تماشایی كرده باشد، سیاحت كند. ولی اسلام سیاحتی را كه بشر در آن تفكر كند، تدبر كند، درسی بیاموزد، توصیه می كند: «قل سیروا فی الارض» [1] این، درس و فكر است. «السائحون» آن مطالعه كنندگان در تاریخ، آن مطالعه كنندگان در اوضاع اجتماع بشری، آن مطالعه كنندگان در قوانین خلقت. آنها كه در مغز خود انبوهی از افكار و اندیشه های روشن دارند. بعد دو مظهر از عبادت را ذكر می كند: «الراكعون الساجدون» آنها كه در حال ركوع و سجود، خدای


خود را تسبیح می كنند؛ در ركوع می گویند: «سبحان ربی العظیم و بحمده»، در سجود می گویند: «سبحان ربی الاعلی و بحمده»، آن سبحان ربی العظیم و بحمده گویان، سبحان ربی الأعلی و بحمده گویان، آنها «الامرون بالمعروف و الناهون عن المنكر» با چنین روحی، با چنین اندیشه هایی، با چنین توشه های معنوی، با چنین سرمایه ی معنوی، صلاحیت این را دارند كه مصلح اجتماعی باشند؛ آنهایی كه اول صالح شده اند، بعد می خواهند مصلح باشند. آمر به معروف و ناهی از منكر یعنی مصلح. مگر ناصالح می تواند مصلح باشد؟! آنان كه اول خودشان را اصلاح كرده اند، اول خودشان را تأدیب و تربیت كرده اند، می توانند مصلح باشند.


[1] انعام / 11.